مباني نظري و پيشينه پژوهش مهارتهای فراشناخت
فراشناخت
مفهوم فراشناخت نخستین بار توسط فلاول مطرح شد . وی فراشناخت را هر گونه دانش یا کنش شناختی تعریف می کند که موضوع آن شناخت یا تنظیم شناخت است . فراشناخت با شناخت تفاوت دارد . فراشناخت به دانش فرد درباره کلیه ی فرایندهای شناختی یادشده و نیز نحوه به کارگیری آنها جهت تحقق اهداف یادگیری اطلاق می شود ( فلاول ( 1976 ) به نقل از صادقی و محتشمی ، 1389 ). در فراشناخت تأکید عمده بر آگاهی موجود انسانی از نظام شناختی خود است . افراد دارای قدرت بالای فراشناختی در فهم و روابط بین واقعیات مسئله دقّت می کنند ، راه حل انتخابی خود را بررسی می نمایند ، مسائل پیچیده را در قالب مراحل جزئی تری تحلیل می نمایند و با سؤال کردن از خود ، جریان تفکرشان را کنترل می کنند ( پانائورا ( 2003 )، نقل از صادقی و محتشمی ، 1389 ).
اصطلاح فراشناخت به دانش ما درباره ی فرایندهای شناختی خودمان و چگونگی استفاده بهینه از آنها برای رسیدن به هدف های یادگیری گفته می شود ( بایلر و اسنومن ، 1993 ). به سخن دیگر فراشناخت دانش یا آگاهی فرد از نظام شناختی خود او یا دانش درباره دانستن است . دانش فراشناختی ما را یاری می دهد تا ، به هنگام یادگیری و دانستن امور ، پیشرفت خود را در نظر بگیریم . همچنین این دانش به ما کمک می کند تا نتایج تلاش هایمان را ارزیابی کنیم و میزان تسلط خود را بر مطالبی که خوانده ایم بسنجیم . نخستین بار هارلو ( 1949 ) مفهوم یادگرفتن یادگیری را در یک رشته آزمایش که با میمون ها انجام داد مطرح ساخت . در ای آزمایش میمون ها وادار می شدند تا مسائلی را که به آنها داده می شد حل کنند . یافته جالب هارلو این بود که میمون ها هر چه مسائل بیشتری را حل می کردند در حل مسائل تواناتر می شدند . یعنی میمون ها یاد گرفتند که چگونه یاد بگیرند . روانشناسان پیرو رویکرد خبر پردازی در دهه اخیر ، به جای مفهوم یاد گرفتن یادگیری هارلو ، از اصطلاح فراشناخت استفاده کرده اند . هم یاد گرفتن یادگیری و هم فراشناخت به این واقعیت اشاره می کنند ، که بر اثر پیشرفت یادگیری یادگیرندگان نه تنها دانش شناختی کسب می کنند بلکه بر چگونگی شناخت خود نیز آگاه می شوند یعنی به دانش فراشناختی نیز دست می یابند .
پیتر و دی گروت ( 1990 ) فراشناخت را اولین مؤلفه مهم در یادگیری خود گردان دانسته اند و آن را شامل راهبردهای برنامه ریزی ، بازبینی و اصلاح شناخت یا راهبردهای شناختی معرفی کرده اند . فلاول ( 1976 ) فراشناخت را به عنوان آگاهی از شناخت و فرایندهای شناختی و کنترل ، تنظیم و بازبینی فعالانه شناخت تعریف کرد . متکالفه و شیمامورا ( 2008 ) فراشناخت را وسیله دستکاری و نظم بخشی فرایندهای شناختی می دانند ( نقل از صفری و محمد جانی ، 1390 ). براون ( 1985 ) فراشناخت